قاصدک، هان!
چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی.
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری، نه ز دیار و دیاری باری.
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک در دل من
همه کورند و کرند!
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
قاصد هان ولی....
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام! آی کجا رفتی آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی
-طمع شعله نمیبندم-
اندک شرری هست هنوز؟
قاصدک...
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند.
(اخوان)
سلام بر تو باد
خداوند مهدی اخوان ثالث را رحمت کند......واقعا اشعار زیبایی را سروده است
وبلاگ بسیار زیبایی دارید
گفته بودی از عشق چیزی بگو:
وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارت به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادادا
.رنه من و عشق هر چه بادابادا
منتظر حضور سبز شما هستم
موفق باشید.......شوریده
قاصدک در دل من همه کورند و کرند!
بعضی عبارات برخی شعرا جاودانه است. از دوباره خوانی این شعر استاد اخوان ثالث،تلخی تنهایی رو به یاد آوردم. هر چند خیلی وقت ها تنهایی رو به گذروندن وقت در کنار کنه های زندگی ترجیح می دم.
برو آنجا که تو را منتظرند....
همیشه با دیدن هر قاصدک چرخانی این شعر به یادم می آید و چشمان تو...و صدایت را می شنوم که بلند می خوانی : قاصدک هان چه خبر آوردی؟....
بر خلاف همیشه، این بار (اخوان) آخرش حالمو پریشون کرد.... یاد اخوانهای دنیا افتادم و البته اخوان مهربونه خودم.... یادم افتاد که عالمو آدمو بهونه میکرد برای رفتن من ... که از وقتی تو رفتی چه ها و چه ها شده و چه ها و چه ها که نشده... اخوانه مهربونم مثل معاون کلاتنر که پشت ستاره حلبیش قلبی از طلا داشت، پشت اخم همیشگیه صورتش، لبالب از مهربونی بود! خیلی بهش بدهکارم، به دستاش ... به نگاهش .... به لحن حرف زدنش یا شاید هم نزدنش! ...به گوش دادنهاش یا شاید هم ندادنهاش (( این موضوغ هنوز برام حل نشده ... خیلی مطمعن نیستم راجع به گوشش ... نفهمیدم آخرش گوشش میشنید یا نمیشنید! مصلحتی در کار بود یا حالا هرچی ما نفهمیدیم)) دلم برای حس سکوت وجود پرغرورش تنگه ... واسه جاگذاشتن روزگار پشت در خونش و ورود به دژ محکم پشتوانگیش ....اخوانه گلم رو خیلی بهش خیلی بدهکارم ...
سلام روشنک جان
زیبا بود و یاد آور همه ی بی خاطرگی های ما
موید باشی و باشی
شعر زیبایی بود تا به حال نخونده بودم . مرسی . سبز باشی .