برف نو!

 

 

 

(1)

برف نو! برف نو! سلام، سلام

بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام

 

پاکی آوردی ای امید سپید

همه آلودگی‌ست این ایام

 

راه شومی‌ست می زند مطرب

تلخواری‌ست می چکد در جام

 

اشکواری‌ست می کشد لبخند

ننگواری‌ست می تراشد نام

 

مرغ شادی به دامگاه آمد

به زمانی که برگسیخته دام

 

ره به هموار جای دشت افتاد

ای دریغا که برنیاید گام

 

کام ما حاصل آن زمان آمد

که طمع برگرفته‌ایم از کام

 

خامسوزیم الغرض بدرود

تو فرود آی برف تازه سلام!                (احمد شاملو)

 

حالا که بالاخره زمستان درست و حسابی با تهران آشتی کرده و برف سفید همه جا رو پوشانده ، هیچ چیزی بیشتر از کنسل شدن یک جلسه مهم و بیرون رفتن با مادر گرامی نمی چسبه و چقدر خوبه که ما با هم همکاریم! دوتایی زیر بارش شدید برف رفتیم بیرون و یک شیرینی فروشی عالی توی خیابان ویلا پیدا کردیم و علاوه بر خرید ، 2 تا شیرینی دانمارکی حسابی تازه و داغ هم گرفتیم و توی پیاده رو زیر بارش شدیدبرف خوردیم...(جای همه خالی) این یعنی فرار از همه خستگی های و روزمره گی ها ، هرچند مامان همش یاد دخترک کبریت فروش بود و مرتب چشم چشم می کرد شاید همانندی بیابد ! بعد هم دوتایی چند تا عکس گرفتیم و برگشتیم برای ادامه دادن کار در آخرین روز هفته کاری. جای ارغوان خالی که سرش بابت خیس شدن موهام و فرشدنشون غرغر کنم!

 

(2)

یک طرح داستانی به نظر خودم به شدت خوب دارم اما متاسفانه فرصتی برای نوشتن نیست . با هر ضرب و زوری بود یه بخش خیلی کوتاهش رو نوشتم اما هنوز برای رسیدن به هدف اصلی راه درازی در پیش است. همسر گرامی که معتقد است درآوردن پایان داستان خیلی سخته چون فقط با یک دوربین و تو سینما می شه همچین پایان بندی درآورد...اما امیدوارم که بتوانم!

 

(3)

خیلی دوست داشتم که بتوانم بیدار بمونم و آغاز سال میلادی جدید رو برای اروپایی ها البته ، در ساعت 2:30 صبح ببینم .اما امان از این کار و بیدار شدن های هر روزه ..خواب ام برد.

ارغوان تنبل هم که تو خونه مونده و نرفته واسم عکس بگیره بفرسته! در هر حال امیدوارم سال میلادی جدید سالی پر از صلح و آرامش و بدور از هر جنگ و خونریزی باشه! (آمین)

 

(4)

طرح برقراری امنیت اجتماعی دیگه بدجوری داره اعصابم رو بهم می ریزه...گذشته از اینکه پوتین هام بایکوت شدند و ته کمد جا خوش کردند ، حالا به کلاس های زبانمون گیر دادن و باید دختر و پسر ها جدا بشن!!!شاید استاد هم باید فقط زن باشد! هر چند به شدت فمینیسم رو قبول دارم اما به نظرم حس رقابتی که در کلاس های مختلط هست با اینکار از بین می ره و شاید هم آموزشگاه همسرگرامی ورشکست بشه چون معتقدم که حداقل نیمی از شاگردان اونجا به همین دلیل کلاس می آیند...

 

(5)

این روزها بحث زیر نویس کردن محدوده سنی برای نمایش برنامه ها خیلی داغه . هر چند متاسفانه سیمای ایران از این قاعده جهانی مستثنی شده. در تمامی برنامه های تلویزیونی جهان حتی اگر از دستی بر اثر پاک کردن میوه ،خونی ریخته شود باید علامت (10-) در پایین تصویر درج شود اما اینجا از این خبرها نیست . به عنوان مثال در ابتدای سریالی مثل "ساعت شنی" تماشا را برای افراد زیر 16 سال ممنوع می کنند، آنهم تنها به دلیل استفاده از روش "رحم اجاره ای" که شاید تا دیروز نیمی از خانواده های ایرانی از وجودش بی خبر بودند . در صورتی که اصلاو شرعا هم حرام نیست و یک کار کاملا پزشکی و رایج می باشد، از طرفی سریال خشنی مثل " بی صدا فریاد کن" با صحنه های کشتن و غارت و کتک آدم ها به راحتی آب خوردن ، یا حتی استفاده و پخش انواع قرص و دارو تنها به بهانه اطلاع رسانی آنهم ازنوع غلط  ، یا حتی فیلمی که دیشب پخش شد " فراری" ، را بدون هیچ زیرنویسی در پربیننده ترین ساعات پخش ، نمایش می دهند " الله اعلم" ...هر چند در کشور ما نیمی از خانواده ها (در آمارگیری داخلی اداره و دوستان متاهل  و بچه دار ) معتقدند که بچه های این دوره با توجه به حضور ماهواره  و ...همه چیز را می دانند و تکمیل بشه بهتره !!!!!!!!!!!!!!(شرمنده همسرگرامی،هر چند قول داده بودم از این علامت زیاد استفاده نکنم اما باید اوج شگفت زدگی ام را نشان می دادم ) و عده ای دیگر هم می گویند در آن ساعات خواب هستند و بچه ها پای تلویزیون! و عده ای هم اعتراف می کنند که حریف بچه هایشان نمی شوند و اگر بگویند پاشو! خودشان هم مجبورند یا بخوابند یا کانال دیگری را نگاه کنند! عده قلیل هم مثل من هنوز بچه ندارند و سیاست کاری سیما را به نقد می کشند .(چه فایده ؟ خودمان هم نمی دانیم)...دریغ!

 

(6)

گاهی به شدت به این شعر معتقد می شوم که :

روزگار غریبی است نازنین!

 

روزهای برفی تان شاد و خوش....

 

 * عکس ها را با موبایل گرفتم. بی کیفیت بودنشان را ببخشائید. *

نظرات 14 + ارسال نظر
ارغوان تنبل! چهارشنبه 12 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:22 ب.ظ

تنبل همیشه خوابه!

(1)
چقدر کیف داشت دیدن عکس های تهران برفی و پل حافظ که روزی ما یک ساعت و نیم مجبور شدیم پیاده راه بریم تا به انتهای پل برسیم! غافل از اینکه توی اون خیابون 3 تا پل هست!... اینجا هم برای فردا پیش بینی بارش برف کردن تا از شما عقب نمونیم!

(2)
زودتر داستان رو بنویس عزیز که منتظرم. یاد داستان های پرفاد و نوشتن سرگذشت مادربزرگ به خیر ......... چقدر کار می کردیم ما واقعا!

(3)
مراسم سال نو 11 دقیق آتیش بازی بود عزیز جون و 700 هزار نفر آدم که کنار معروفترین ساعت دنیا جمع شده بودند. بعد هم مست کردن و مثل اینکه امسال اولین سالی بود که کلی دعوا شده بود! اگه رفته بودم الان کلی کتک خورده بودم. عوضش جای شما خالی پای تلویزیون نشستیم!

(4)
واقعا که خاک بر سر این طرز فکر! میگن کافر همه را به کیش خود پندارد. اینها هم چون خودشون مشکل دارن فکر می کنن همه این طورین! اسلام و دین رو خراب می کنن .. چه جوری می خوان جواب بدن؟ البته حالا باید بیای عرب های سنی اینجا رو ببینی ... اصلا از تمدن به دورن به نظرم.

(5)
همه جای دنیا برای هر فیلمی یک لیبل مخصوص دارن که مشخص می شه فیلم مال چه گروه سنییه و به درد کیا می خوره. حالا ایران ما از بقیه جداست که اون هم جای خود داره. سریال ساعت شنی رو می بینم. بحث رحم اجاره ایش جالبه و فقر زنان بیچاره یی که حاضرن 9 ماه سختی و درد زایمان رو تحمل کنن و تازه به بچه هم دل نبندند فقط بخاطر اینکه مشکلات مالی دارن دردناکه .... (خاک بر سرشون که چکمه های زمستونی براشون مهم تر از این همه درده) اما مشکلات روحیه ماهرخ نه! یاد سریال گلابتون گیس بریده میفتم! ... راجع به اینکه بچه ها هم پای تلویزیون می شینن که چی بگم؟ من از وقتی اینجا اومدم و دارم رفتار والدین رو با بچه ها شون می بینم فهمیدم که ما و همه بچه ها اونجا حسین قلی خانی بزرگ شدیم! هیچ برنامه یی و حد و حدودی نبود برامون...( ما که دیگه بچه ی جنگیم و هیچ!) الان هم مثلا برادرزاده ی 4 ساله نازنین خودم تازه ساعت 12 شب یادش میفته MBC2 تام و جری داره! ... اینجا بچه ساعت 9-8 شب چه بخواد و چه نخواد باید توی تخت خوابش باشه! ... جالبه این همه تفاوت.

(6)
زندگی همینه خوبم, گاهی تلخ و گاهی شیرین
گاهی یک شهد کشنده, گاهی یک عذاب شیرین ...
حسن علیشیری!


محمدرضا شیرزاد پنج‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.taraneh21458.blogfa.com

سلام خواهر مهربونم.اساسی(درست نوشتم؟)اساسی حال داد امروزا.همین جوری برفا میرفت توو یقم ووووویییییی
خیلی بدی...تنها تنها شیرینی اونم داغ میخوری؟:(( منم میخواممممممممم
عکسا خوبه.آخریش حافظه.آره؟فردام با سارا میریم برف بازی. شوخی کردم بابا از ما گذشته.ولی میریم توو برف قدم بزنیم ودر باره آیندمون تصمیم بگیریم.
راستی اگه طالبی کار بیضایی رو ببینی نه ببخشید ببینید:ی
یه تماس با من بگیرید من شنبه یا یک شنبه میرم بلیط بگیرم.تا الان ۲۷ نفریم.اگه تو وداداشیم بیاین عالیه.
خواستی زنگ بزن یه جوری هماهنگ میکنیم که براتون بلیط بگیرم.
کار سمندریانم اجراش شروع شده توو سالن اصلی تئاتر شهر.
منتظر تماستون هستم.
مثل برف سپید باشی
سبز باشی وشاد وخندون.تا بعد...

راستی ارغوان خانوم جات خالی.برفو آدم برفیو حال و بازی و بعدم یه دوش آب گرم و یه جای گرم جلوی تلاویزیون فیلم دیدن.
جات خیلی خالی.سال نوتم مبارک

رویا جمعه 14 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:32 ب.ظ http://www.royavakili.blogfa.com/

پیش آتش بازی چشمت، زمستان قصه ایست
از تو می گویند پیرانِ شبِ آبادی ام ...

حسن علیشیری شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ق.ظ http://memoir.blogfa.com

۱) سلام عزیزم یاد اخوان افتادم (ای درختان عقیم ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور
یک جاوانه ی ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند
ای گروهی برگ چرکین تار چرکین بود
یادگار خشکسالیهای گردآلود
هیچ بارانی شما را شست نتواند) ایام آنقدر آلوده است که هیچ برف و بارانی آنها را شست نتواند!
۲) قبلا هم گفتم طرحت برای داستان خیلی خوبه، نوشتنش سخته اما ممکنه، می دونم از پسش بر میای
۳) آمین
۴) هرچند اعتقاد دارم دانشجویی که به خاطر مختلط بودن کلاس می آد اگه نیاد بهتره اما نمی تونم منکر بشم چقدر احساس افغانیها در زمان حکومت طالبان رو درک می کنم
۵)همه چیمون باید به همه چی مون بیاد. بیله دیگ بیله چغندر! اینچنین دولت و مردمی را اینچین تلویزیونی شایسته است!!
۶) به قول «سعید کریمی» روزگار عجیب غریبی است نازنین!

رضا افشاری شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:44 ق.ظ http://www.kolivar.blogfa.com/

سلام روشنک جان
چه حس ابهام و اغواگری داره عکسایی که گرفتی . همه ی دردهایی که نوشتی شده تکرار مکررات و توضیح واضحات ولی باز هم بگو باز هم بنویس
چه صمیمیت محضی
زخمهایم نمک گیر تو شده اند
اگر داستانت رو نوشتی برام یک نسخه اش رو ایمیل کن من داستانهای تو رو دوست دارم برای اینکه اونها تو رو مینویسند و در واقع این تو هستی که در حوزه نوشتن قرار میگیری . وقتی کلام بر یک مولف محاط میشه جنس نابی استخراج میشه .
موید باشی و دوست خوبم

حمید زارعی دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:15 ق.ظ http://***fans of glassyguards*******

پنجمین شماره نشریه اینترنتی پیله های شیشه ای به روز شد .
www.glassyguards.com

پرشین دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:12 ق.ظ http://hashinzsv.blogspot.com/

به اندیشیدن خطر مکن

محمدرضا سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:01 ق.ظ http://m-r-roma.blogfa.com

سلام روشنک و ارغوان عزیز
اول عکسها خیلی جالب بودن دوم شعر شاملو حرف نداشت
در باره مطلب آخر باید بگم چیه ماها توی ایران درسته که تلوزیونمون درست باشه برنامه های بی سر و ته و دیگه خودتون بیشتر و بهتر از من می دونید بعد با این برنامه های بی خود و بی سرو ته میگن ماهواره تحاجم فرهنگی هست فرهنگ ما رو از بین می بره تازه اگه فرهنگی باقی مونده باشده.
من آپ هستم بیایید خوشحال میشم
پیروز باشی

محمدرضا سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ http://m-r-roma.blogfa.com

سلام روشنک و ارغوان عزیز
مرسی که آمدین
آهنگی که شنیدن از منیر وکیلی هستش
پیروز باشین

پسرخاله چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:14 ق.ظ

آقا همیشه شعبون یه دفعه هم رمضون ! چی میشه مگه؟! همون مثال قدیمیه که میگفت یلم به یولد ها ...حالا یه بارم یولم به یلدت ... هر چی محل شما برف امده و همه جا تعطیله محل ما بهاره ! هر چی محل شما سرمای ده - بیست درجه زیر صفره محل ما امروز هفده درجه بالای صفر بود ! واقعا که به کوری چشم شاه زمستونم بهاره!

میثم یوسفی چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ب.ظ http://yabanu.blogfa.com

بالاخره به زور فیلتر شکن بیام اینجا!
روشنک عزیز مرسی که همیشه بهم لطف داری. از حسن جویای حالت هستم. ایشالا صدسال زنده باشین و خوش!
همه ی مطالبتم الا می رم بخونم!

پدرام چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 ب.ظ http://bamejahan.blogfa.com

سالم روشنک جان با تشکر از کامنت شما باید عرض کنم زمستان که خوب است هیچ . اما سیاست ( رجل های سیاسی ما!!!!!!!! ) در رابطه با پخش سیما حتماْ باز هم نوعی خرق عادت برخاسته از اندیشه های عمیق اسلا می است که گوییا نه ما میفهمیم!! نه اندیشمندان نیک پندار جهان!! که افسار جهان را عاقلانه به سیاست مداران که کارشان سیاست است ونه مذهب و غیرو سپرده اند و آنان نیز اثر یک المان فرهنگی مانند سینما را به روی فرهنگ عامه و خاصه مردم بررسی میکنند و تصمیمات مقتضی اخذ میکنند .اما از آنجائیکه همه دنیا البته برای عوام فریبی از نظر آقایان دشمن هستند تصمیمات ایشان حتماْ سازگار با جامعه مذهبی ما بوده و نه پرورش نسلی عصبی و بدون فکر که بهترین سربازانند زمانیکه پایه های این حکومت کژ اندیش سست گردد

محمدرضاشیرزاد جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.taraneh21458.blogfa.com

بیشتر از این نمیشه کسی رو دوست داشت ....من ومحرم ...مدار خورشید به روز ومنتظر قدمهای مهربون توست.چشم به راهم نذار.منتظرما.....سبز وشاد و سلامت باشی ...تابعد...

من جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:07 ب.ظ http://http://love-backyard.blogspot.com/

سلام به ارغوان بگو اینجارو بخونه
http://love-backyard.blogspot.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد