طاقت بیار!

 

 

تا تموم شه غم و رنج انتظار

تا به گل بشینه تقویم بهار

تا همیشه رد شدن از این حصار

نازنین! طاقت بیار!

 

تا شکوفایی هر غنچه ی سیب

تا رهایی از شبای پرفریب

ابرکم باشُ به خاک من ببار!

نازنین! طاقت بیار!

 

تا همآغوشی رویا و حقیقت

تا حلول ساده ی یه خواب راحت

توی قلبت بذر امیدُ بکار!

نازنین! طاقت بیار!

 

تا بتونیم من و تو به باور هم برسیم

تا از این زخم بزرگ به فتح مرهم برسیم

دستای صبورتُ توی دست من بذار! نازنین! طاقت بیار!

نازنین! طاقت بیار!       (حسن علیشیری)

 

امروز درست یک سال است که رفته ای و این یعنی یک سال بی تو بودن ، یعنی یک سال ندیدن تو ، یعنی یک سال دوری از گرمای پرمهر دستان تو...باورم نمی شود که بی حضورت یک سال را طی کردم!

تنها دلخوشیم شنیدن صدای گرمت از آن سوی هزاران پالس و خش خش و فاصله است و شاید رسیدن عکسی به یادگار از چشمهای مهربانت...

بهترینم ! توی روزهای سخت و تلخ و غریبی : طاقت بیار....

 

این چند روز تعطیلی فرصتی دوباره بود برای ادامه روال فیلم بینی من و همسر گرامی.

درابتدا shoot' em up رو دیدیم که با وجود موج طرفداران زیادی که داشت به نظر من یک کار تکراری و شاید مشابه فیلم های جیمزباند یا حتی ماموریت غیر ممکن بود ...همانگونه قهرمان فیلم به هر سو میخواهد تیری شلیک می کند و همه بدمن ها می میرند و خودش دریغ از یک جای زخم...اما در کل ضرب آهنگ تند و پرهیجانش بدنبود.

دومین فیلم با بازی هنرپیشه همیشه محبوب من کوین کستنر بود به نام Mr.Brooks . شایداگر DVD عزیز مدت ۵ دقیقه از حساس ترین جای فیلم را قورت نمی داد این تریلر یکی از بهترین تریلرهایی می شد که دیده بودم.باور شخصیتی خبیث در پشت چشمان آرام کوین کستنر فقط به خاطر بازی روان اش ممکن بود.صحنه های غافلگیر کننده اش آنقدر زیاد بود که تا پایان فیلم هم ادامه داشت.

و اما آخرین و بهترین فیلم این روزهای تعطیلی :

 

 

وعده های شرقی که به نظرم یک ترجمه خوب از این نام است. دیشب نقد خوبی در هفته نامه شهروند امروز خواندم که متاسفانه لینکی از آن نیافتم. در عوض می توانید نقدی در مورد این فیلم که به نظر من یک کار مافیایی فوق العاده در فضای مه آلود لندن بود و تلاشی برای معرفی مافیای روس در این شهر ، را از لینک زیر بخوانید :

http://www.etemaad.com/Released/86-10-15/218.htm

 

از این کارگردان  ،دیوید کرانبرگ  ، در سالهای گذشته فیلم های "مگس" و "تصادف" را دیده بودم . در مورد اولی هنوز شاید به خوبی درک فیلم بینی پیدا نکرده بودم شاید ۱۰ یا ۱۱ ساله بودم اما بار خشونت به نظرم احمقانه فیلم دوم را دوست نداشتم و به زحمت تا آخرش را دیدم. در مورد این فیلم اما نظرم بالکل عوض شد.

تا معرفی کاندیداهای اسکار امسال زمانی نمانده و امیدوارم این بار کرانبرگ بتواند جایزه ای را برای این فیلم از آن خود کند.