ممنونم!

 

بده دستاتُ به من تا باورم شه پیشمی

می دونم خوب می دونی تو تارُ پود و ریشمی

تو که از دنیا گذشتی واسه یک خنده من

چرا من نگذرم از یه پوست و خون به اسم تن

تو خیالم هم نبود دوباره عاشقی کنم

ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم

نمی دونم چی بگم که باورت شه جونمی

توی این کابوس ِ درد رویای مهربونمی

 

می دونی با تو پُرم از شعر و ستاره

می دونی بی تو لحظه حرمتی نداره

می دونی در تو این خدا بوده که تونسته گل عشق ُ بکاره

 

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ می شه باز

عشق تو ، تو لحظه هام حادثه ساز و قصه ساز

به جونِ خودت که بی تو از نفس هم سیر می شم

نمی دونم چی میشه بدجوری گوشه گیر می شوم

ممنونم که بچه بازی هامُ طاقت می کنی

هرچقدر بد می شم اما تو نجابت می کنی

هرکجای دنیا باشم با منی و در منی

نگران حال ُ روزم بیشتر از خود ِ منی

 

می دونی با تو پُرم از شعر و ستاره

می دونی بی تو لحظه حرمتی نداره

می دونی در تو این خدا بوده که تونسته گل عشق ُ بکاره   (رضا صادقی)

 

خواندن وبلاگ دوستی که از رفتن و ندیدن عزیزش غمگین بود مرا واداشت تا بنویسم.

خیلی سخته که کسی را با همه وجودت دوست داشته باشی و ادعا کنی که عاشقش نیستی، خیلی سخته که گرمای دستاش روندیده بگیری و ترکش کنی ...خیلی سخته !

اما

خیلی زیباست وقتی بتونی آنقدر قدرت در وجودت حس کنی که دوست داشتنت را فریاد بزنی، که نگذاری هیچ چیزی دوست داشتنت را انکار کنه...خیلی زیباست!

 

شاید هیچوقت در این خانه فرصتی پیش نیومد که بگم چقدر دوستش دارم و چقدر به حضورش و تکیه به شانه هایش محتاجم . چقدر خدا را شاکرم که اجازه داد دوباره عاشقی کنم!

خان های زیادی را پشت سر گذاشتیم تا با هم بودن را تجربه کنیم. این خان آخر خیلی اذیت می کنه و صبر و طاقت هر دومون را کم کرده. اما باور دارم که می توانیم این یکی را هم رد کنیم و به آرامشی که می خواهیم برسیم.

باور دارم که اگر بخواهیم هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. باور دارم که می شه عاشق شد و ماند!

 

این ترانه رضا صادقی را در کل آلبوم اش از همه بیشتر دوست دارم و خیلی دلم می خواست به تو تقدیمش کنم :

به عزیز همیشگی زندگی ام ، به همسرم : حسن